در
تحلیل تکنیکال و اصولا هر تحلیل مالی دیگر، همواره تعیین اعتبار آن تحلیل از اهمیت بالایی برخوردار است. ابزاری که در
تحلیل تکنیکال به یاری ما میآیند اندیکاتورها و اوسیلاتورها هستند. اندیکاتورها در واقع ابزارهای تکنیکی هستند که با استفاده از محاسبات ریاضی بر روی قیمتهای گذشته اطلاعات مفیدی را در جهت بهبود معاملات در اختیار ما قرار میدهند.
در تعریفی دیگر اندیکاتورها را میتوان مجموعهای از توابع دانست که ورودی و خروجی مشخصی دارند.
ورودیها شامل اطلاعاتی از قبیل قیمت اولین معامله، آخرین معامله، کمترین و بیشترین قیمت معامله شده و حجم معاملات است. خروجیها با دو نوع شناخته میشوند. گاهی اوقات توابع روی نمودار اصلی سهم پیاده میشوند یعنی خروجی اندیکاتورها روی چارت اصلی سهم است مثل مووینگ اوریجها ( Moving average ) یا میانگین متحرک و ایچیموکو که اندیکاتور بسیار کاربردی است.
حالت دیگر خروجی اندیکاتورها اینگونه است که نمودارها مجزا از نمودار قیمتی سهم هستند و خروجی روی چارت اصلی پیدا نمیشوند.
با توجه به انواع اندیکاتورها استفاده از ورودیها هم متفاوت است.
در تحلیل تکنیکال اوسیلاتور بهتر است یا اندیکاتور؟
اوسیلاتورها زیر مجموعهای از اندیکاتورها هستند که تفاوتهایی هم با آنها دارند. اوسیلاتورها بین دو سطح مشخص دائما نوسان میکنند. اندیکاتورهایی که روی چارت پیاده میشوند یقینا بین دو سطح نوسان نمیکنند و فقط همراه قیمت افت و خیز میکنند. ما در واگراییها سراغ اندیکاتورها نمیرویم و از اوسیلاتورها استفاده میکنیم. استفاده دیگر از اوسیلاتورها زمانی است که رکود در بازار ایجاد میشود و نوسانات کم و جزئی میشوند.
دستهبندی اندیکاتورها
1.اندیکاتورهای پیشرو (Leading Indicators)
درواقع همزمان با پیشروی قیمت هشدارها و سیگنالهایی تولید میکنند که این سیگنالها میتوانند در بهبود تصمیمگیری برای معاملات ما مورد استفاده قرار بگیرند. البته این دسته از اندیکاتورها هشدارها و سیگنالهای اشتباه بیشتری را نسبت به متاخرها تولید میکنند.
2.اندیکاتورهای متاخر (Lagging Indicators)
بیشترین اندیکاتورها در این دسته قرار میگیرند. بعد از شروع حرکت و با تاخیر هشدارها و سیگنالهای لازم را برای ما تولید میکنند و این سیگنالها قابلیت اطمینان بیشتری دارند.
کدام اندیکاتورها کاربرد بیشتری دارند؟
اولین و سادهترین اندیکاتوری که در
تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و ما قصد داریم از آن صحبت کنیم میانگین متحرک است. میانگین متحرک یا MA، در واقع ابزاری تکنیکی هستند که در بین تحلیلگران و معامله گران از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار هستند. میانگینهای متحرک از دسته اندیکاتورهای بسیار پرکاربد هستند که اساس و بنیاد بسیاری از اندیکاتورهای پرکاربرد را به مانند
MACD و
Stochastic تشکیل میدهند.
اندیکاتور میانگین متحرک، به دلیل اینکه از قیمتهایی که از گذشته بر روی نمودار قیمتی ظاهر شدهاند استفاده میکند جزو دسته اندیکاتورهای متاخر محسوب میشوند. ( Lagging Indicator )
با افزایش و کاهش دوره این اندیکاتور میتوان این تاخیر را بیشتر و یا کمتر کرد. این تاخیر میتواند سبب شود بخشی از حرکت اصلی قیمت را در بازه زمانی خاص از دست بدهیم و از طرفی این تاخیر باعث کاهش معاملات اشتباه و ضررده میشود.
اندیکاتور میانگین متحرک ۴ نوع کلی دارد:
1.میانگین متحرک ساده ( Simple Moving average )
سادهترین فرم میانگینهای متحرک SMAها هستند که فرمول محاسبه بسیار سادهای دارند.
این اندیکاتور از محبوب ترین و پرکاربردترین میانگینهای متحرکی است که در تمامی نرمافزارهای تحلیلی وجود دارد.
SMAها از جمع قیمتهای پایانی یک دوره زمانی خاص و تقسیم نتیجه این جمع بر آن دوره محاسبه میشوند.
2.میانگین متحرک نمایی (Moving average Exponential )
فرمول محاسبه این میانگین متحرک کمی با SMAها متفوت است و در فرمول ریاضی EMAها حساست و وزن بیشتری به قیمتهای پایانی نزدیکتر نسبت به قیمتهای پایانی دورتر دادهاند.
3.میانگین متحرک سطحی ( Smoothed Moving average )
از نظر ساختاری شباهت بسیار زیادی به میانگین متحرک ساده دارد. اما تفاوت اصلی آن با متحرک ساده در کم کردن نوسانات است؛ یعنی، میانگین متحرک سطحی تلاش میکند تا از نوسانات کوچک صرف نظر کند.
4.میانگین متحرک خطی-وزنی (Linear Weighted Moving average )
چیزی که در آن حائز اهمیت است قیمت کندلهای آخر است. فاکتور میانگین رشد قیمت در بازار، در این میانگین متحرک با سرعت بالایی نمایش داده میشود.
اندیکاتور بعدی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم اندیکاتور مکدی است.
:MACD (Moving Average Convergence Divergence)
نشاندهنده قدرت، شتاب و جهت در یک روند صعودی یا نزولی است. در این اندیکاتور از میانگین متحرک ۱۲روزه، ۲۶روزه و ۹ روزه استفاده میشود
اندیکاتور مکدی دارای سه بخش اصلی است: دو خط و یک هیستوگرام
هیستوگرام میزان شتاب تغییرات قیمت را نشان میهند.
خطوط MACD Line و Signal Line جهت روند را مشخص میکند.
زمانی که سیگنال خرید توسط این دو خط صادر شود و مومنتوم در بالای خط صفر باشد سیگنال خرید اعتبار بیشتری خواهد داشت.
زمانی که سیگنال فروش توسط این دو خط صادر شود و مومنتوم در پایین خط صفر باشد سیگنال فروش اعتبار بیشتری خواهد داشت.
مومنتوم ( Momentum Indicators ) : شتاب تغییرات قیمت را به ما نشان میدهد.
:RSI (Relative Strength Index)
شاخص قدرت نسبی سهام است که در شاخه اوسیلاتورها است؛ زیرا بین دو سطح صفر و تا صد نوسان میکند و در محاسبه آن محاسبات پیچیده ریاضی اعمال میشود. RSI جزو اندیکاتورهای مومنتوم دستهبندی میشود.
دوره پیش فرض این اندیکاتور ۱۴ است و مناطق اشباع خرید و اشباع فروش این اندیکاتور به صورت پیش فرض بر روی ۷۰ و ۳۰ تنظیم شده است. که میتوان آنها را بر اساس استراتژی معاملاتی شخصی خود تغییر داد.
ایچیموکو ( ICHIMOKU ):
در
تحلیل تکنیکال به این ایچیموکو فراتر از یک اندیکاتور یا اوسیلاتور و به عنوان یک سیستم معاملاتی نگاه میشود. شناسایی روند با یک نگاه به نمودار کاملترین تعریفی است که از ایچیموکو داریم. هفت کاربرد مهم اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال:
1.شناسایی روند سهم
2.بررسی نقاط حمایت و مقاومت
3.شناسایی جهت و قدرت روند
4.بهدست آوردن اطلاعات مهم از سهم در بازه زمانی کوتاه
5.سیگنالهای مبنی بر ورود و خروج از سهم
6.شناسایی نقاط برگشت قیمت سهم
7.مشخص کردن حد ضرر
اینطور نیست که با استفاده از سیگنالهای خروجی از یک یا چند اندیکاتور معاملات پر سودی داشته باشیم. در
تحلیل تکنیکال باید از اندیکاتورها استفاده کرد اما نباید تمام توجه را روی آنها گذاشت و باید از سایر ابزارهای
تحلیل تکنیکال هم استفاده کنیم و از اندیکاتورها به عنوان تایید کننده یا نقش تکمیلی در تصمیمات استفاده شود.
در این گفتار معرفی کلی از اندیکاتورها و کاربرد آنها در
تحلیل تکنیکال داشتیم و برای شناخت بیشتر و دقیقتر از اندیکاتورها با گفتارهای بعدی ما همراه باشید.