همانطور كه در بخش اول گفته شد ، تعصب اشكال ديگري هم دارد. خطرناكترين نوع تعصب، تعصب به خودمان و هر آنچه مربوط به ما مي شود است. تعصب نسبت به آگاهي خودمان، به اطلاعات خودمان، به دانش خودمان و حتي دارايي هايي كه در اختيار داريم. كشف "تعصب به خود"، يكي از سخت ترين كارهاست. براي اين كار بايد يكبار روبروي خودتان بنشينيد و تصميمات خودتان را منصفانه قضاوت كنيد. دليل خريد ، فروش و يا نگهداري سهم هاي خود را مشخصا روي كاغذ بي آوريد. آيا اشتباهاتتان را مي پذيريد آيا به دنبال دلايل آن هستيد؟
شايد شما درگير تعصب بي مورد نسبت به خودتان هستيد؟ آيا عملكردتان به علت توانايي خودتان بوده و يا اقبال عموم مردم به بازار و رشد قيمتها؟
چرا اين سهم را خريده ايد؟
چرا اين سبد را تشكيل داده ايد؟
آيا مي توانيد يك صفحه راجع به دلايل خريد و يا ارزندگي سهم و يا سبدتان بنويسيد؟
گاها ما به علت تعصب نسبت به تصميمات خودمان، سهمي را كه به اشتباه خريده ايم و الان در ضرر هستيم نمي فروشيم براي اينكه نزد خودمان و يا دوستانمان ( كه احتمالا به آنها نيز توصيه كرده ايم كه اين سهم را بخرند!) احساس شكست نكنيم. اگر هم كسي به ما اشتباهمان را گوشزد كند در مقام دفاع از خود سخن مي رانيم و يا حتي به بحث و مجادله با او مي پردازيم، تمام اين واكنشها به علت تعصب نسبت به خودمان رخ مي دهد، براي اينكه نشان دهيم شكست نخورديم با سهمِ بد مي مانيم و حتي در روند نزولي ، بازهم همان سهم را مي خريم و سند خريد را هم به دوستانمان نشان مي دهيم تا ثابت كنيم چقدر به تحليل خود اعتقاد داريم، اما در واقعيت، همزمان چه اتفاقي براي ما در حال رخ دادن است؟
الف - سهم و سبد ما روز به روز منفي تر مي شود.
ب - بخش بيشتري از پول خود را از دست مي دهيم.
ج- براي جبران زيان، وام و اعتبار مي گيريم و بازهم همان سهم را مي خريم.
د- باز هم سهم منفي مي شود و ضرر ما بيشتر مي شود.
بازار رشد ميكند و ما علاوه بر ضرر در اصل سرمايه، از رشد بازار هم جا مي مانيم و در نهايت در اوج نا اميدي و استرس شروع به يافتن مقصر مي كنيم تا با مقصر جلوه دادن ديگران زخم خود را التيام ببخشيم. غافل از اينكه باز هم فرصت يادگيري و كسب تجربه را از دست داده ايم و اين تنها به علت تعصب نسبت به خودمان و انديشه هايمان است. ما بايد بپذيريم كه ظرف فكري ما ، حالت كشساني دارد و جامد نيست. بايد مرتب توسعه اش بدهيم، ياد بگيريم، انتقاد بشنويم، گذشته را مرور كنيم و علت شكستهايمان را در خودمان پيدا كنيم. آماده دور ريختن تفكرات قديمي باشيم. اسير تعصبات خود نسبت به سهام شركتها نشويم، هر جا حس كرديم اشتباه كرديم دوباره تصميمات را بررسي كنيم و ضمن قبول اشتباه، تصميم به اصلاح و جبران بگيريم. در اين،صورت اين ظرف فكري توسعه مي يابد و در آينده، احتمال اشتباه در تصميم گيري هاي ما كاهش مي يابد.
مي دانم كه همين حالا به مرور شكست هايتان پرداخته ايد و جرقه اي در ذهن شما پديدار شده است، اين تنها يك سر نخ است، سر نخ را دنبال كنيد تا به هسته ي مشكل برسيد. تعصب خود را بيابيد و آن را از سر راه برداريد.
آماده تغيير باشيد!